این روزها پسرک ما انقدر پر تحرک و پر جنب و جوش شده که ما به هیچ کاری نمیرسیم. من جمله وبلاگ نویسی! یکی از کارهایی که از اوایل دهه محرم شروع کرده دستگیریه!! اولین بار هم با مادری(مادربزرگش). به این صورت که میاد دستمون میگیره و می بره اونجایی که می خواد. حالا کاری نداره ما خوابیم. نشستیم یا مشغول کاری هستیم. اگر مقاومت کنیم و نریم دعوامون میکنه و به زبون خودش یه چیزایی میگه. اگر بازم نریم میا لباسمونو میکشه یا میره از پشتمون هل میده. خلاصه هیچ جوری منصرف نمیشه. یعنی تا حالا نشده. خیلی وقتها مارو میبره سر اسباب بازی هاش و میشونونه تا باهاش بازی کنیم. بعصی وقتها میبره دم در میگه "دَ دَ". بعضی وقتها هم مار و میبره و وسط راه ولمون میکنه و میره د...